فرمان حکومت های قرون وسطی برای فرمانروایی بر انسان ها با  "تو نباید." شکل می گرفت و در حکومت های استبدادی زمان حاضر این فرمان با "تو باید." خودش را نشان می دهد. ولی فرمان ما می گوید تو هستی". هیچ کدام از کسانی که ما به اینجا می آوریم ، هرگز در مقابل ما قرار نمی گیرند. همه کاملاً تطهیر می شوند.

 

اول ناله و ضجه بعد گریه و سر انجام ، نه به خاطر ترس یا درد ، بلکه فقط به خاطر ندامت از پا افتادند. هنگامی که کار ما با آنها تمام شد فقط ظاهر یک انسان برایشان باقی مانده بود. تنها چیزی که در وجودشان باقی مانده بود ، تأسف نسبت به اعمالشان و عشق نسبت به برادر بزرگ بود. عشقی که به برادر بزرگ نشان می دادند واقعاً متأثر کننده بود. آنها التماس می کردند قبل از اینکه افکارشان مجدداً دچار آلودگی شود آنها را زودتر اعدام کنیم.
.

♦ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل - صفحه 160

♦ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل - صفحه 157

♦ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل -  صفحه 154

♦ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل - صفحه 152 | بخش 5

♦ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل - صفحه 141

♦ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل - صفحه 138

♦ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل - صفحه 137

فرمان ,برادر بزرگ ,باقی مانده
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها